سماور و قهوه
بر اساس آنچه از برخی منابع به جای مانده در این زمینه برداشت میشود (همچون «تذکرهالملوک» یا کتابی به نام «الحیل» نوشته شخصی به نام «احمدبنموسی شاکر خراسانی» که ظاهراً در قرن هشتم میلادی پدید آمده)، احتمال تولد سماور هر چند با عناوینی دیگر در کشور ایران بعید دانسته نشده است.
طبق روایت این منابع، گفته میشود برخی ساکنان شهرهای بزرگ ایران از دیر باز به نوشیدن قهوه دلبستگی بسیار داشتهاند و این دلبستگی نه تنها در دوره صفویه هم مشهود بوده، در دربار قاجار نیز شغل قهوهچیگری یکی از اشتغالات معروف به شمار میرفته است. گفتههای روایت شده در این منابع حاکی است که قهوهچیهای آن زمان برای تهیه قهوه از وسیلهای هیزم سوز یا زغال سوز با کاربرد کنونی سماور استفاده میکردهاند و تنها تفاوت قابل بیان در کارشان این بوده است که چای و چایکاری و چاینوشی در زمانهای بعدی، جای گستردگی میل به نوشیدن قهوه را گرفته و بنابراین با همان ابزار، بعدها چای هم دم میکردند.
از همین رو دستهای معتقد شدهاند که ابزار موصوف و مورد استفاده ایرانیان، در قرن هجدهم میلادی به روسیه وارد شده و زیر توجه مردم روس و افزودن نقش و نگارهای هنرمندانه به آن، به کالایی با عنوان سماور و با قابلیت صادرات و عرضه به کشورهای دیگر بدل شده است؛ وقتی برادران لوموف نخستین سماورهای تولید انبوه روسی را در قالب مبادلات تجاری به کشورمان باز آوردهاند، نام نامعلوم پیشین آن هم تغییر کرده و سماور روسی جایگزین آن شده است.
سماورها و متعلقات جانبی مرتبط با آن، در مملکت ما هنوز هم یکی از لوازم پرکاربرد زندگی محسوب میشوند و بر همین اساس است که سر جهاز هر دختر دمِ بختی، سماور و جوشآوری از قبل مهیا شده است
گروهی هم البته هستند که پا به دیگر سو نهاده، استنادشان را از تجار روسی به هدایای دربار فرانسه معطوف کردهاند و معتقدند سماور ابتدا از فرانسه به ایران آمده، هرچند که بعدها نام روسی آن در میان مردم ما شایع شده است.
خلاصه، در دنیا همچنان که چند کشور، مدعی اولین تولیدکنندگان سماور و صادرات و عرضه آن به جهانیان به شمار میروند، در باب واردات و شیوع و گسترش آن به ایران یا از ایران هم، مدعا و ادعا بسیار است. اصولاً نیکو و خوشتر آن است که جنگ صنعتی و سماورگری را کنار نهیم و فقط به زبان و بیان فارسی خودمان روی آورده و به جای سماور بگوییم: جوشآور.
پای ثابت جهیزیه
گرچه اکنون جای ورشو یا برنج را ممکن است فلزاتی چون استیل با قابلیت ضد خش گرفته باشد، یا سماورهای هیزمی و زغالی و نفتی و مانند آن از قهوهخانهها و آشپزخانهها به موزهها نقل مکان کرده باشند و این اواخر انواع برقی و گازی در خانهها و ادارات بیشتر دیده شوند، چه گفتهها و باورهای فوق راست باشند چه دروغ، آنچه بدیهی به نظر میرسد این است که سماورها و متعلقات جانبی مرتبط با آن، از هر نوع و به هر قیمت و با هر جنسی که باشند، در مملکت ما هنوز هم یکی از لوازم پرکاربرد زندگی محسوب میشوند و بر همین اساس است که سر جهاز هر دختر دمِ بختی، سماور و جوشآوری از قبل مهیا شده است!
سماور - صنعت جوشآورسازی
از گذشته تاکنون، ورشو، برنج و آلیاژهایی از نیکل و نقره یا حتی سماورهایی پوشیده از آبطلا و مرصع و متصل به نگینهای رنگی و سنگهای قیمتی، در شمار انواعی از این کالای مورد استفاده و آشنا برای همگان بوده است و در تهران، خراسان، اصفهان، تبریز، زنجان، بروجرد و برخی شهرهای دیگر از این ورقهای فلزی یا آلیاژهایش در دستان صنعتگرانی که بر خلاف ما وقت بسیار و حوصله بیشتر و شوق و انگیزهای فزونتر داشتند، سماور، استکان، نعلبکی، سینی و ظروف مرتبط با چاینوشی در طرحها و قالبهای متنوع و با جنسهای گوناگون پدید میآمده و به قهوهخانهها، اماکن رسمی یا دولتی و خانههای عموم و حتی کلکسیون خواص راه مییافته است.
در صنعت سماورسازی سالهای نزدیکتر، نهایتاً دو نام «ورشوچی» و «عالینسب» با تولید انبوه و تبلیغات گستردهتر و طرحهای جدیدترشان سماورسازهای متفرق و خردهپا و کمتر موفق پیش از خود را کنار زدند و بیش از تولیدکنندگانی با نامهای دیگر به عنوان پیشگامان این صنعت شنیده و گسترده شدند. «کارخانهجات سماورسازی برادران ورشوچی» در سال 1322 و «صنایع نفتسوز و گازسوز عالینسب» در سال 1329 راهاندازی شد و بسیاری از مادران و پدران ما هنوز هم محصولاتی چون چراغها و والورهای روشنایی، گرمایی یا پختوپز ساخته شده با ورقهای ضخیم و سماورهای معروف آنها به ویژه بخاری مارک «علاءالدین» را به یاد دارند و به محض اشاره به آن، خاطراتی در ذهنشان مرور میشود.